
یک "پسر و دختر"(boy and girl)برای داشتن "یک زندگانی شگفت انگیز"(a wonderful life)و"یک شروع جدید"(a new beginning) راهی سفر شدند.
هدف پسر"بازگشت به طبیعت"(back to nature) و هدف دختر"یک زندگانی شگفت انگیز دیگر"(another wonderful life)بود و آن هم سفر به"جزیره ی شادکامی"(sunshine islands)در بین "جزایر آفتابی"(islands of happiness)بود.
در آن میان دخترک با"قهرمان دره ی لیف"(hero of leaf valley)آشنا شد که برای"نجات سرزمین مادری"(save the homeland)خود راهی سفر شده بود.
پسر هم با"دوستان شهر مینرال"(friends of mineral town)آشنا شد و با کمک "بیشترین دوستان شهر مینرال"(more friends of mineral town)سعی در از بین بردن"کارخانه ی طلسم"(rune factory)داشت که باعث از بین رفتن"زندگی معصومانه"(innocent life) مردم شهر شده بود.
بعد از بین بردن کارخانه ی طلسم پسر هم به کمک دختر شتافت تا به قهرمان کمک کنند و با هم سرزمین مادری را پس بگیرند و پس از این موفقیت راهی جزیره شدند و در آنجا با"داستان دو شهر"(tale of two towns)مواجهه شدند که در یک"دره ی گم شده"(the lost valley)وجود داشت و تنها راه موفقیت آنها دو چیز بود.
پسر به دنبال"دانه های خاطرات"(seeds of memories) و دختر هم به دنبال"آهنگهای جادویی"(magical melody)رفت تا درختی در"دهکده ی درخت آسمانی"(skytree village)را پیدا کنند و با کاشتن دانه ها و به صدا درآوردن آهنگهای زیبا و جادویی درخت را زنده کنند و با اینکارشان"ماه برداشت"(harvest moon)بوجود آمد و "قصه ی فصلها"(story of seasons)شروع شد.
چندسال گذشت و با کمک دختر و پسر "مجموعه ی سه شهر"(trio of towns)پدید آمد که در هرکدام مردمی خوشحال زندگی میکردند و آنها با یک "کشاورزی دیوانه وار"(frantic farming) یک رژه ی بزرگ از"رژه ی حیوانات"(animal parade)را ساختند که به سمت "درخت آسایش"(tree of tranquility) در حال حرکت بود و این بود"قصه ی مزرعه"(ranch story) و"جزر و مد سرنوشت"(tides of destiny)این دو قهرمان کوچک.
این هم یه داستان زیبا که با اسامی بازیهای زیبای harvest moon و story of seasons ساخته شد.
تقدیم به دوستان گل
بازدید : 1479